رضا سعادت جو هستم،فعال حقوق کارگری و برای آزادی بیان،اندیشه و همچنین داشتن حقوق انسانی... سکوت هر زندانی را فریاد خواهم زد.
۱۳۹۲ اردیبهشت ۸, یکشنبه
به مناسبت اول ماه مه ، روز جهانی کارگر
به مناسبت اول ماه مه ، روز جهانی کارگر
روز کارگر ، روز برپایی جشنها و تقدیم شادباشها به کارگران و اقشار زحمتکش نیست
روز کارگر روز قدردانی از کارگران برای کار بدون دستمزد و تحمل ماه ها حقوق عقب افتاده نیست . روز کارگر روز حمایت از کارگران و زحمتکشان در ایستادگی و مبارزاتشان برای پایان بخشیدن به بردگی مدرن میباشد
آگاه ساختن کارگران به حقوق مسلم خود و پشتیبانی از آنان در جهت اتحادی سازمان یافته و متمرکز برای مقابله با پیوند شوم سرمایه و ماشین سرکوب ان وظیفه هر مبارز و انسان برابر خواه میباشد . بخش عظیمی از جمعیت ایران همانا کارگران و زحمتکشان هستند که خود و خانواده هایشان در حکومت مذهبی قرون وسطایی ، حامیان باند سرمایه داران مافیایی ،از ابتدایی ترین حقوق انسانی اجتماعی و امکانات معیشتی محروم مانده اند
این روز ، روز اعلام همبستگی در تئوری و عمل با محرومترین و زحمتکش ترین طبقه جامعه مان میباشد . در آگاهی بخشی و یاری رساندن کارگران در جهت ایجاد تشکلهای مستقل کارگری برای رسیدن به مطالبات بر حقشان بکوشیم
پیش به سوی جامعه ای عاری از فقر ، تبعیض ، استثمار و نابرابری
هرانا، احضار شادیار عمرانی، نویسنده و روزنامهنگار
احضار شادیار عمرانی، نویسنده و روزنامهنگار
يكشنبه 08 ارديبهشت 1392 ساعت 02:47 |
خبرگزاری هرانا - در پی دستگیری دوتن از آشوریان در اصفهان که در رابطه با کشیشان اسبق کلیسای "عمانوئل" تهران در بهمن ۱۳۹۱ بازداشت شده بودند شادیار عمرانی از سوی نماینده آشوریان در مجلس (یوناتان بت کلیا) برای دادن پارهای توضیحات احضار شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، شادیار عمرانی نویسنده، روزنامه نگار آزاد و مترجم که با رسانههای فارسی زبان خارج از کشور با تخلص "شورش رها" همکاری داشته به علت همکاری با آشوریانِ دستگیر شده، به صورت تلفنی در تاریخهای ۲۳ بهمن ۱۳۹۱ و در ۶ اسفند ۱۳۹۱ احضار گردیده است
خانم عمرانی با مسیحیان ایرانی از طریق تهیه خبر، گزارش، مقاله ارتباط و همکاری دارد
گفتنی ست که یاناتان بت کلیا در تحت فشار قرار دادن این اقلیت مذهبی به اشکال مختلف، مسبوق به سابقه است
زندانی شدن چهارمین شهروند بهایی همراه با طفل شیرخواره در سمنان
زندانی شدن چهارمین شهروند بهایی همراه با طفل شیرخواره در سمنان
يكشنبه 08 ارديبهشت 1392 ساعت 13:43 |
خبرگزاری هرانا – الهام روزبهی شهروند بهایی ساکن اصفهان که از سوی دادگاهی در سمنان به دو سال حبس محکوم شده بود به همراه طفل شیرخواره اش روانه زندان سمنان شد.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، "الهام روزبهی" شهروند بهایی ساکن اصفهان که پیش از این طبق رای دادگاه تجدید نظر سمنان به دو سال حبس تعزیری محکوم شده بود صبح روز شنبه ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۹۲ همراه با طفل یک ساله اش جهت اجرای حکم خود را به دایره اجرای احکام سمنان معرفی و در همان محل بازداشت و به زندان سمنان منتقل شد.
قابل ذکر است با زندانی شدن الهام روزبهی و طفل یک ساله اش تعداد مادران بهایی زندانی در زندان سمنان که همراه با اطفال شیرخواره شان زندانی هستند به ۴ مادر و فرزند رسید.
یاداوری می شود الهام روزبهی در اسفند ماه ۱۳۸۹ که در سمنان ساکن بود بازداشت که پس از یک ماه به قید وثیقه ملکی آزاد گردید سپس نامبرده در ۵ بهمن ماه ۱۳۹۰ به اتهام " تبلیغ علیه نظام و تشکیل گروه و برهم زدن امنیت " به سه سال حبس تعزیری محکوم شد که حکم مزبور در تابستان سال گذشته به ۲۴ ماه حبس تعزیری تغییر یافت.
نامبرده بیش از یک سال است که در اصفهان ساکن شده ولی جهت اجرای حکم به زندان سمنان احضار گردید.
مصاحبه منصور اسانلو بعد از اینکه از کشور خارج شد
آیا منصور اسانلو میتواند در جایگاه اصلی خود قرار بگیرد. یا سایه بعضی از دیدگاه ها و نظرات او را به چالش می کشد.
منصور اسانلو با لباسی به رنگ قرمز... به امید یک دنیای بهتر
منصور اسانلو را بهتر بشناسیم
منصور اسلو
منصور اُسانلو (اصانلو) (۱۳۳۸-) از رهبران سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه (شرکت واحد) و فعال سندیکالیست ایرانی که بارها بدلیل مبارزات کارگری و تلاش برای احقاق حقوق کارگران شرکت واحد و اتوبوسرانی در زندانهای نظام جمهوری اسلامی زندانی شدهاست.
در ۴ اسفند ۱۳۳۸ در تهران متولد شد. وی رهبر سندیکای کارگران شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه (شرکت واحد) است که در پی مبارزات کارگری و برای احیای حقوق کارگران بارها توسط دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران تحت بازجویی قرار گرفتهاست.
اسانلو کماکان بر حق قانونی داشتن اتحادیهای مستقل و غیر دولتی به صورت کاملا قانونی اصرار میورزد.
ابتدا او را در دی ۱۳۸۴ (۲۰۰۶) و در پی اعتراضات کارگری دستگیر و به مدت ۸ ماه بازداشت کردند. در مدت این ۸ ماه چیزی حدود ۳ ماه آن را در انفرادی سپری کرد.
وی در مرداد ۱۳۸۵ با قید وثیقه سنگین آزاد شد ولی بعد از آزادی تا ماهها بعد تحت کنترل قرار داشت تا اینکه مجدداً در ۲۸ آبان ۱۳۸۵ در خیابان و در حالی که با ابراهیم مددی نایب رئیس هیئت مدیره سندیکای شرکت واحد به ادارهٔ کار میرفتند تا به وضعیت کارگران اخراجی رسیدگی کنند مورد ضرب و شتم قرار گرفت و ربوده شد. و بعد اعلام کردند که اوسانلو در زندان اوین به سر میبرد. اسانلو یکماه بعد از این تاریخ مجدداً با قید کفالت آزاد شد.
بعد از این اتفاقها اسانلو دیگر چهرهای شناخته شده در سطح ایران و جهان و در مجامع کارگری بود و فشارهای وارده بر او و سندیکای تحت رهبری او اعتراض گستردهای را در سطح ایران و جهان در بر داشت و بر همین اساس سندیکای اتوبوسرانی شرکت واحد به عضویت رسمی و دائمی اتحادیه بینالملل کارگران حمل و نقل ITF و تحت حمایت سازمان جهانی کار ILO قرار گرفت و در پی این عضویت از آقای اسانلو به عنوان نماینده سندیکای اتوبوسرانی ایران برای شرکت در اجلاس سالیانه ITF (اتحادیه بینالملل کارگران حمل و نقل) که در لندن و در تابستان سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷ میلادی) برگزار شد دعوت به عمل آمد.
اسانلو در این اجلاس شرکت و ضمن ابراز نقطه نظرهای سازنده در ارتباط با وضعیت کارگران اتوبوسرانی ایران و وضعیت معیشتی آنان، مسائلی را پیرامون حل مشکلات کارگران ایران بیان کرد.
دو هفته پس از بازگشت از اجلاس لندن، ماموران امنیتی جمهوری اسلامی ایران برای بار سوم او را در خیابان و در حالی که به منزل خود باز میگشت مورد ضرب و شتم قرار داده و ربودندتا فصل دیگری را در زندان اوین تهران بگذراند.
بازداشت و زندان
او در سال ۱۳۸۶ از سوی دادگاه انقلاب اسلامی به ۵ سال زندان محکوم شد. منصور اسانلو در دوم بهمن ماه نود و یک از ریاست سندیکای شرکت واحد برکنار شد.
اعتراضات بینالمللی
در پی دستگیری اخیر اسانلو اتحادیههای کارگری و نهادهای بینالمللی به دستگیری او اعتراض کردنند و اسانلو تبدیل به نماد مبارزات کارگری در ایران و جهان شدهاست.
کنفدراسیون جهانی کارکنان و کارگران حمل و نقل. این کنفدراسیون در سراسر جهان ۵ میلیون عضو دارد. ۶۸۱ اتحادیه کارگری از ۱۴۸ کشور جهان عضو آن هستند.
دیوید کرافت دبیرکل کنفدراسیون جهانی کارکنان و کارگران حمل و نقل و گای رایدر، دبیرکل اتحادیه بینالمللی سندیکاهای کارگری جهان، نامه مشترکی به رئیسجمهور ایران نوشته و درخواست کردنند به وضعیت اسانلو رسیدگی شود..
آنجلیکا بر، رئیس نمایندگی ایران در پارلمان اروپا نیز در نامهای به سفیر ایران در بروکسل از دستگیری منصور اسانلو انتقاد کردهاست.در روزنامهٔ اعتماد ملی مورخ ۲۶ تیر ۱۳۸۶ آمدهاست: «بنابر گزارش سایت <آیتیاف>، کالتوم باکاره دبیر روابط بینالملل اتحادیه عمومی کارگران راهآهن تونس، ناصر یونس دبیرکل اتحادیه عمومی کارگران حمل و نقل فلسطین، خالد زیود دبیرکل اتحادیه عمومی پتروشیمی اردن، محمد شاهاتا رئیس اتحادیه حمل و نقل هوایی مصر، عادل الصبحی رئیس اتحادیه ماریتام مصر، جورج ئی ترکیه هماهنگکننده بینالمللی سازمان کارمندان کابین هواپیمای لبنان، جبران ابوحیدر از اتحادیه حمل و نقل هوایی لبنان، عبدلحمید دراجی دبیرکل اتحادیه راهآهن الجزیره، محمد صاردی دبیرکل فدراسیون ملی حمل و نقل مراکش و سعید الهاری از اتحادیه بنادر مراکش نیز با انتشار بیانیههایی خواستار آزادی اسانلو شدند. علاوه بر این سازمان عفو بینالملل نیز درگزارش اخیر خود به بازداشت منصور اسانلو انتقاد کردهاست.»
توسط فدراسیون جهانی کارگران حمل و نقل روز ۶ مارس ۲۰۰۸ میلادی (۱۶ اسفند ۱۳۸۶)، روز جهانی راه آهن، به عنوان روز «اقدام جهانی در همبستگی با منصور اسانلو» اعلام شد
۱۳۹۲ اردیبهشت ۷, شنبه
بابک اسحاقی فعال سیاسی، نویسنده،شعاعر وروزنامه نگار
بابک اسحاقی
در زمستان سال 1346 (1968 میلادی) در جنوب تهران چشم به جهان گشود پدرش از یهودیان کُرد کرند غرب و مادرش از اهالی همدان بود که با درآمد ناچیزی شکم پنج فرزند خویش را سیر میکردند . بابک در دبستان گنج دانش که زیر نظر یهودیان ایران اداره میشد دانش آموخت و سپس در دبیرستانهای کورش و اتحاد ژاله دیپلم گرفت .
آغاز انقلاب اسلامی در ایران و شور نوجوانی او را نیز مانند دیگر جوانان ایرانی به موج
خروشان مردم کشاند و چندی بعد نیز مانند میلیونها ایرانی دیگر سیلی اشتباه خود را از انقلابیون به قدرت رسیده دریافت نمود , بابک آنروزاحساس کرد که به نسل آینده کشورش آزادی را که حق آنان بود بدهکار است و هر چه سرکوب و فقر وفشار بر ملت ایران زیادتر میشد بابک هم بیشتر به مبارزه برای آزادی ادامه می داد و وقتی که زور و سرکوب تا دم درب خانه شان رسید بابک اندیشید که باید جلای وطن کند ولی دستگیر شد و به زندان سپاه پاسداران افتاد و ماه ها زیر شکنجه و ستم در زندان بسربرد تا بتواند پس از آزادی فریاد رهایی ملتش را به گوش جهانیان برساند .
او به اسراییل مهاجرت نمود و وارد دانشگاه تل آویو شد همزمان برای چند نشریه برون مرزی مقالاتی در رابطه با جنبش آزادیخواهی ایران می نوشت , اشعار بابک که با زبانی ساده ولی گویا دردهای ایران امروز را بیان میکرد بزودی جای خود را در بین ایرانیان برون مرز و سپس از راه اینترنت در بین مردم درون مرز باز نمود تا حدی که نشریه "جمهور ی اسلامی" پخش اشعار بابک در ایران را کار "موساد" اسراییل وصهیونیستها !! دانست و نتیجه گرفت که اسراییل از طریق شعرهای بابک جوانان ایران را "بمباران ضد فرهنگی"!! می کند.
بابک امروز با کانال 10 تلویزیون اسراییل و بخش فارسی صدای اسراییل کار روزنامه نگاری میکند و ده ها نشریه چاپی و اینترنتی هر روزه اشعار بابک را به دنیا نشان می دهند کلیپ های اشعار بابک در یوتیوپ صد ها هزار بیننده دارد که نشان از رسیدن پیام آزادیخواهی بابک به دنیا است .
کتاب" نسل سوخته " در سال 2009 به انتشار رسید که بسیاری از اشعار میهنی بابک در آن گنجانده شده است و تا کنون دو بار تجدید چاپ شده است . آرمان مرتضوی خواننده خوب میهنمان به تازگی دوازده شعر از سروده های بابک را با آهنگهایی از ساخته های مجید کاظمی را در آلبومی به نام " نسل سوخته " بیرون داده است.
از اشعار معروف بابک میتوان از:
نفرین نامه, دروغ , من کجا ایرانیم , خدا نامه و رنج نامه و... یاد کرد
شهروند بهائی ریاض سبحانی در سن شصت و هفت سالگی در زندان
شهروند بهائی ریاض سبحانی در سن شصت و هفت سالگی در زندان
فرزند ریاض سبحانی، شهروند بهایی ۶۷ ساله که به اتهام کمک مالی به دانشگاه آنلاین بهاییان که از تیر ماه ۱۳۹۰ در زندان به سر می برد.
به کمپین بین المللی حقوق بشردرایران گفت که پدرش با توجه به شرایط سنی در شرایط جسمی و روحی بدی قرار دارد. این زندانی بهایی از تیرماه سال ۱۳۹۰ در زندان به سر می برد و یکبار در اردبیشهت ماه ۱۳۹۱ به دلیل حاد شدن بیماری قلبیش در بیمارستان بستری شد.
نعیم سبحانی، فرزند این شهروند بهایی با اظهار اینکه وضعیت جسمی و روحی پدرش نامناسب است به کمپین گفت:« پزشکی قانونی برای مراقبت های درمانی و انجام آزمایش ها برای او دو ماه مرخصی درمانی تجویز کرده بود اما مسولان با یکماه و نیم مرخصی پدرم موافقت کردند که البته هر هفته خانواده ام می رفتند و با التماس یک هفته مرخصی دیگر را تمدید می کردند با این حال خوشبختانه پدرم یک ماه و نیم توانست در خانه باشد و در این مدت آزمایش هایش انجام شد. او اسفند سال گذشته به مرخصی آمد و دو هفته پیش در اواسط فرودین ماه به زندان مجددا به زندان برگشت. اما خانواده ام پس از برگشتش درملاقات هایشان دیده اند که پدر از نظر روحی خراب است و جسمش نیز رنجورتر شده است. بهرحال برای او در سن ۶۷ سالگی خیلی سخت است که دوباره به زندان برگردد و وضعیت نامناسب زندان را تاب بیاورد.»
نعیم سبحانی که ساکن آمریکا است به کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران گفت:« پدرم به دنبال مسدود شدن یکی از رگه هایش قلبش تیرماه سال گذشته به بیمارستان رفت و تحت عمل جراحی قرار گرفت اما دو روز پس از عمل جراحی دوباره به زندان منتقل شد بنابراین دیگر نتوانست تحت مراقبت قرار بگیرد و حالش روز به روز بدتر شد تا اینکه پزشک قانونی به او مرخصی دو ماه تجویز کرد.»
فرزند ریاض سبحانی با اشاره اینکه وضعیت سلول های زندان رجایی شهر کرج بسیار غیر بهداشتی است، گفت:« ۴-۵ زندانی را در هر سلولی که برای دو نفر ساخته شده است جا داده اند. در هر کدام از این سلول ها ظاهرا فقط یک تخت آهنی وجود دارد و این تخت بین زندانی ها تقسیم می شود و یا کسی که پیرتر از بقیه یا مریض است روی آن می خوابد. هر زندانی فقط یک پتو دارد که در زمستان این شرایط برای زندانی ها خیلی سخت می شود. دستشویی و حمام زندان کثیف و غیر بهداشتی است، غذای زندان کیفیت ندارد. رسیدگی هم صورت نمی گیرد چون اصولا زندانیان را انسان حساب نمی کنند که کاری برای این وضعیت انجام دهند. این شرایط برای زندانی که ۶۷ سال دارد طبیعتا خیلی سخت است.»
فرزند این زندانی بهایی در خصوص خواسته اش از مسولان به کمپین گفت:« تیرماه امسال که بیاید دو سال می شود که پدرم در زندان است ما فقط امیدواریم که او با توجه به اینکه نصف دوران حبسش را گذارنده آزاد شود. فقط امیدواریم که به کمک وکلایش و همکاری مسولان این اتفاق بیفتد چون زندان برای پیرمرد بیمار واقعا سخت است و هر روز ماندن در زندان او را رنجورتر می کند. امیدوارم صدای ما را مسولان قضایی بشنوند و او را آزاد کنند. »
ریاض سبحانی، یکی از فعالان محفل بهایی ها در تهران بود که به همراه چند عضو دیگر محفل به مشکلات جامعه بهایی ها تهران رسیدگی می کرده است اما این محفل در سال ۸۸ همزمان با بازداشت هفت عضو فعال جامعه بهایی ها که اکنون هر کدام با حکم ۱۰ سال حبس در زندان اوین هستند تعطیل شد. ریاض سبحانی در تیرماه ۱۳۹۰ توسط ماموران امنیتی بازداشت شد و در دادگاه شعبه ۲۸ انقلاب به ریاست قاضی مقیسه در تاریخ ۹ مهرماه ۱۳۹۰ به اتهام کمک مالی به دانشگاه ها بهایی ها در ایران به چهار سال حبس محکوم شد. این حکم عینا در دادگاه تجدید نظر تایید شد. این زندانی بهایی اردبیشهت ماه ۱۳۹۱ به دلیل مشکلات قلبی چند روز در بیمارستان بستری شد. اولین وکیل او عبدالفتاح سلطانی بود که او نیز در زندان اوین به سر می برد.
رضا سعادت جو 2013
نقض نگران کننده حقوق مسیحیان در ایران
کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران در گزارش مفصلی به نقض نگران کننده حقوق مسیحیان ایران بهویژه نوکیشان مسیحی پرداخت. این کمپین خواستار خاتمهی فوری «آزار و اذیت و تعقیب قضایی خودسرانه» مسحیان شده است.
گزارش جدید کمپین بینالمللی حقوق بشر در ایران که شامگاه ۲۷ دی در ۷۲ صفحه منتشر شد با استفاده از ۳۱ مصاحبه با مسیحیان ایرانی تنظیم شده که از اردیبهشت ۱۳۹۰ تا تیرماه ۱۳۹۱ انجام شده است.
به گفتهی هادی قائمی، مدیر کمپین این گزارش «بر اساس شهادت گسترده و دست اول نوکیشان مسیحی ایرانی، وکلایی که وکالت آنها را در ایران به عهده داشتهاند، فعالان حقوق مسیحیان، و روزنامهنگاران ایرانی مسیحی و همچنین احکام دادگاههای مربوطه، فتاوی مذهبی توسط مراجع تقلید شیعه و قوانین ایران تهیه شده است.»
تعداد نامشخص نوکیشان مسیحی ایران
پایگاه اینترنتی اطلاعات مسیحیان جهان (World Crisis Database) شمار مسیحیان ایران را در سال ۲۰۱۰ میلادی اندکی بیش از ۲۷۰ هزار نفر اعلام کرده است. اکثریت این افراد مسیحیان قومی ایران، شامل ارمنیها و آسوریها، و عضو کلیساهای ارتدکس هستند.
مسحیان ایرانی که به یکی از اقوام یادشده تعلق نداشته باشند اغلب اعضاء کلیساهای پروتستان، و شمار بزرگی از آنها نوکیشان مسلمانزاده هستند.
از شمار نوکیشان مسیحی ایران اطلاع دقیقی در دست نیست. پایگاه اطلاعات مسیحیان جهان تعداد پروتستانهای ایران در سال ۲۰۱۰ را ۶۶۷۰۰ نفر اعلام کرده است.
به گزارش کمپین بینالمللی حقوق بشر «دولت ایران نوکیشان را به عنوان مسیحی شناسایی نمیکند و بسیاری از نوکیشان از ترس آزار و اذیت آیین خود را در ملاء عام دنبال نمیکنند. بنابراین تعداد مسیحیان نوکیش در ایران احتمالا کمتر از تعداد واقعی آنها گزارش میشود.»
بازداشت ۳۰۰ مسیحی در یک سال
روند تعقیب و آزار مسیحیان پروتستان ایران از سال ۱۳۸۴ شدت گرفته و بسیاری از آنها با اتهامهای امنیتی بازداشت شدهاند. احمد شهید، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر در ایران، در گزارش شهریورماه ۱۳۹۰ خود نوشت که از سال ۱۳۸۹ تا کنون بیش از ۳۰۰ مسیحی در سراسر کشور به صورت خودسرانه دستگیر و بازداشت شدهاند
شرایط وخیم زندانیان بهایی در بند زنان زندان سمنان
شرایط وخیم زندانیان بهایی در بند زنان زندان سمنان
خبرگزاری هرانا – شرایط ویژه بند زنان زندان مرکزی سمنان تحمل حبس برای زندانیان بهایی محبوس در این بند را برای ایشان غیرقابل تحمل کرده است
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وضعیت غذای زندان بسیار بد و نامطلوب گزارش شده و پس از آنکه در غذای زندانیان شیشه خورد شده پیدا شد، بسیاری از زندانیان از خوردن غذای زندان اجتناب کردند و با توجه به اینکه زنان زندانی از خرید مستقیم خوراک از فروشگاه زندان محروم هستند و باقیمانده خرید بند مردان که معمولا نامرغوب هستند به ایشان میرسد بسیاری از زنان زندانی شبها گرسنه میخوابند که این کیفیت نامطلوب غذایی شامل حال سه زن بهایی که با فرزندان شیرخوارهشان زندانی هستند هم میشود
در این زندان تفکیک جرائم صورت نگرفته و زندانیان بهایی در کنار زندانیان معتاد، دزد، قاتل و اتباع خارجی نگهداری میشوند با توجه به اینکه سه زندانی بهایی همراه با اطفال شیرخواره در زندان هستند شرایط نامطلوبی برای زندانیان بهایی بوجود آورده است.
از سوی دیگر زندانیان بهایی همچنان به دلیل کمبود جا بر کف سالن بند میخوابند که این موجب ایجاد ناامنی برای زنان زندانی بخصوص مادران و اطفال شیرخوارهشان شده است
قابل ذکر است چندی قبل کانون حمایت از زنان و کودکان مستقر در دادگستری سمنان در روز کودک مبلغی را به هر کودک زندانی اختصاص داده که سه کودک بهایی زندان سمنان به دلیل بهایی بودن شامل آن نشدند.
اسامی زنان زندانی در زندان سمنان عبارتست از: ۱- ترانه ترابی با طفل شیرخواره ۲- انیسا فناییان ۳- شهره اعظمی ۴- زهره نیک آیین با طفل شیرخواره ۵- ژینوس نورانی ۶- روفیا بیدقی ۷- ندا مجیدی با طفل شیرخوار
در این زندان تفکیک جرائم صورت نگرفته و زندانیان بهایی در کنار زندانیان معتاد، دزد، قاتل و اتباع خارجی نگهداری میشوند با توجه به اینکه سه زندانی بهایی همراه با اطفال شیرخواره در زندان هستند شرایط نامطلوبی برای زندانیان بهایی بوجود آورده است
از سوی دیگر زندانیان بهایی همچنان به دلیل کمبود جا بر کف سالن بند میخوابند که این موجب ایجاد ناامنی برای زنان زندانی بخصوص مادران و اطفال شیرخوارهشان شده است
قابل ذکر است چندی قبل کانون حمایت از زنان و کودکان مستقر در دادگستری سمنان در روز کودک مبلغی را به هر کودک زندانی اختصاص داده که سه کودک بهایی زندان سمنان به دلیل بهایی بودن شامل آن نشدند.
اسامی زنان زندانی در زندان سمنان عبارتست از: ۱- ترانه ترابی با طفل شیرخواره ۲- انیسا فناییان ۳- شهره اعظمی ۴- زهره نیک آیین با طفل شیرخواره ۵- ژینوس نورانی ۶- روفیا بیدقی ۷- ندا مجیدی با طفل شیرخوارها
۱۳۹۲ اردیبهشت ۵, پنجشنبه
۱۳۹۲ اردیبهشت ۴, چهارشنبه
نسل کشی ارامنه
نسلکشی ارامنه
امروز 24 آوریل مصادف است با 98 نود و هشتمین سالروز کشتار ارامنه توسط دولت عثمانی میباشد!
نسلکشی ارامنه
(به ارمنی:Հայոց Ցեղասպանություն، به ترکی استانبولی:Ermeni Kırımı)
که گاهی با عناوین دیگری چون هولوکاست ارامنه، کشتار ارامنه و نیز توسط خود ارمنیها با عنوان جنایت بزرگ (به ارمنی:Մեծ Եղեռն) شناخته میشود، به نابودی عمدی و از پیش برنامهریزی شده (نسلکشی) جمعیت ارمنی ساکن سرزمینهای تحت کنترل امپراتوری عثمانی در خلال و درست پس از جنگ جهانی اول (۱۹۱۵ تا ۱۹۱۷ میلادی) توسط دولتمردان عثمانی و رهبران قیام ترکان جوان اطلاق میشود. عملیات در قالب کشتارهای دستهجمعی و نیز تبعیدهای اجباری در شرایطی که موجبات مرگ تبعیدشدگان را فراهم آورد، انجام میپذیرفت. امروزه تعداد کل قربانیان نسلکشی ارامنه به طور عام بین یک تا یک و نیم میلیون نفر برآورد شدهاست.
در طی این دوران دیگر گروههای قومی منطقه، از جمله آشوریان و یونانیان، نیز به طریقی مشابه مورد حملهٔ ترکان عثمانی قرار گرفتند به گونهای که برخی از محققان این رویدادها را نیز بخشی از همان سیاست نابودسازی قومی دولتمردان ترک دانستهاند. امروزه این رویداد به طور گسترده به عنوان یکی از اولین نسلکشیهای قرن بیستم شناخته میشود.
علاوه بر دستگیری و اعدام ارامنه، جمعیت بسیار زیادی از مردان، زنان و کودکان ارمنی از خانه و کاشانه خود تبعید، بدون هیچ دسترسی به آب و غذا به قصد مرگ وادار به راهپیمایی در مسیرهای طولانی و بیابانی شدند. تجاوز و آزار و اذیت جنسی قربانیان توسظ نیروهای متخاصم در طول تبعید به دفعات گزارش شدهاست.
پژوهشهای بسیار زیادی درباره نسلکشی ارامنه انجام شده و میشود. که قریب به اکثریت آنها وقوع چنین نسل کشی را واقعی و انکارناپذیر میدانند. امروزه کشور ارمنستان خواهان به رسمیت شناختن این نسل کشی است اما دولت ترکیه علیرغم عدم انکار وقوع چنین واقعهای از پذیرفتن این واقعه با عنوان «نسل کشی» خود داری کرده و وجود سیاست سیستماتیک برای نابودی ارامنه را قبول ندارد. ترکیه معتقد است که در آن سالها علاوه بر ارمنیها ترکهای بی دفاع نیز قربانی آشفتگیها شدهاند.
اخراج ارامنه اغلب اوقات با غارت ، تجاوز و کشتار همراه بود . خیلی از اخراج شدگان کشته شدند ، یا از گرسنگی و بی سرپناهی در راه ارودگاههای نزدیک دیرالزور –شهری در نزدیکی رودخانه فرات در کشور سوریه امروزی – جانشان را از دست دادند . چندین هزار نفر از گرسنگی و بیماری در ارودگاههای اسرای جنگی –که در آنجا ساخته شده بود- جانشان را از دست دادند
اجماع نظری در مورد علتها و هدفهای اخراج ارامنه ممکن است هرگز بدست نیاید . صاحب منصبهای ترک اجازه وارسی آرشیو تاریخ جنگ را به گروه مستقل تحقیقاتی تاریخ را ندادند و هدف دولت عثمانی از اخراج ارامنه حل نشده باقیماندهاست . خاطره این واقعه به عنوان جنبه بسیار مهم بر هویت ملی ارامنه تا به امروز باقیماندهاست و خیلی از ارامنه ادعا میکنند که هیچ سازشی با جمهوری ترکیه تا زمان به رسمیت شناختن عمل نسل کشی امکان ندارد.
دانشنامه ایران در این مورد نوشته است: «بزرگترین رویداد مصیبتبار در تاریخ ارمنیان با آغاز جنگ جهانی اول روی داد. در ۱۹۱۵م دولت «ترکان جوان» تصمیم گرفت همۀ جمعیت ارمنی ۰۰۰‘۷۵۰‘۱نفری کشور را به سوریه و بینالنهرین انتقال دهد. آنـان ارمنیان عثمانی را بـه رغـم تعهد بسیـاری از آنـان بـه وفاداری ـ عنـاصـر خطرناک خارجـی و شریک در توطئۀ دشمن مسیحیگرای تزاری برای برهم زدن فعالیتهای عثمانی در شرق میدانستند. در آنچه بعدها «نخستین نسلکشی» سدۀ ۲۰م خوانده شد، صدها هزار ارمنی که از خانههای خود رانده شده بودند، یا قتلعام شدند، یا در خلال جابهجایی قومی، آن قدر پیاده راه پیمودند تا جان باختند. شمار کشتهشدگان ارمنی در ترکیه طی سالهای ۱۹۱۵ تا ۱۹۲۳م بین ۰۰۰‘۶۰۰ تا ۰۰۰‘۵۰۰‘۱ تن برآورد شده است. علاوه بر این، طی این مدت دهها هزار تن از آنان به روسیه، لبنان، سوریه، فرانسه و ایالات متحده مهاجرت کردند.
گرفته شده از ویکپیدیا
مهندسی خشونت فزاینده علیه ایرانیان بهائی از طرف دولت
مهندسی خشونت فزاینده علیه ایرانیان بهائی از طرف دولت
۱۶ اسفند ۱۳۹۱ (۶ مارس ۲۰۱۳)
ژنو –جامعۀ جهانی بهائی امروز در يک گزارش صدها مورد از شکنجه، آزار بدنی، آتش افروزی، آسیب به اماکن، تخریب گورستانها، و آزار کودکان را، که از سال 2005– با مصونیت کامل برای عاملان آن – علیه ایرانیان بهائی اِعمال شده منتشر کرد.
خانم دیان علائی، نمایندۀ جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل در ژنو اظهار داشت که «این وضعیت بهائیان را در یک موقعیت غیرممکن قرار میدهد. آنها باید از همان مقاماتی محافظت بخواهند که به صورت روشمند به برانگيختن نفرت عليه آنها مشغولاند، و از همان نظام قضایی داخواهی کنند که تقریبا هر بهائی دستگیرشده را به دشمنی با دولت متهم میکند.»
خانم علائی همچنین گفت: «این وضع نشان میدهد که حمله به بهائیها، از طرف عوامل دولتْ مهندسی، و از طرف مسئولین و روحانیون شیعه در ایران تشویق میشود – و عاملين اين حملهها کاملاً آگاهند که مجازات نخواهند شد.»
این گزارش ۴۵ صفحهای، با عنوان «خشونت بدون مجازات: ستیزه و تهاجم علیه جامعۀ بهائی ایران» با ارائۀ نمونههای پژوهشی و آمار، موج فزایندۀ خشونت علیه بهائیان، و نبود کامل پیگرد قانونی برای حملهکنندگان، را نشان میدهد.
با تمرکز بر دورۀ هفت ساله بین ۲۰۰۵-۲۰۱۲، اين گزارش از حداقل ۵۲ مورد شکنجه یا زندانی انفرادی، پس از دستگیری، و نيز ۵۲ مورد دیگر از آزار بدنی بهائیان – گاهی به دست مسئولین و گاهی به دست لباس شخصیها یا حملهکنندگان ناشناس – صحبت میکند.
این گزارش همچنین به ۴۹ نمونه آتشزدن منازل و مغازههای بهائیان، و حداقل ۴۲ مورد تخریب قبرستانها اشاره دارد. حداقل ۳۰ مورد آسیب به املاک بهائیان، و بیش از ۲۰۰ مورد تهدید علیه بهائیان، و حدود ۳۰۰ مورد آزار و کودکان دبستانی در اين گزارش ذکر شده است.
خانم علائی گفت: «بسیاری از حملات گزارش شده – از قبیل شکنجه یا ضرب و شتم هنگام دستگیری و بازداشت – مستقیماً توسط مأمورین دولت، و حملات دیگر، مثل آتشافروزی، تخریب قبرستانها و آسیب به املاک، اغلب هنگام نیمه شب توسط افراد ناشناس صورت گرفته است.»
خانم علائی گفت: «اما در همۀ موارد، همچنانکه در قوانین بینالمللی آمده، و ایران به آن متعهد است، مرتکبین این اعمال باید مجازات شوند. بنابراين، بیمیلی دولت ایران به اقدام قانونی عليه اين جنایات، خود بخش دیگری از کمپین فراگیر دولت جهت سرکوب دینی اقلیت بهائی است.»
آزار بهائیان ایران همۀ مراحل زندگی یک انسان را در بر میگیرد
آزار بهائیان ایران همۀ مراحل زندگی یک انسان را در بر میگیرد
۱۶ اسفند ۱۳۹۱ (۶ مارس ۲۰۱۳)
ژنو – به گفتۀ هاینر بیلفلد، گزارشگر ویژۀ سازمان ملل متحد دربارۀ آزادی دین یا عقیده، حملات وارده به بهائیان در ایران یکی از روشنترین موارد آزار دینی دولتی در جهان است.
آقای بیلفلد که روز (۶ مارس ۲۰۱۳)، در یک رویداد جانبی در ۲۲ امین نشست شورای حقوق بشر در ژنو صحبت میکرد، دربارۀ انتشار گزارشی تازه از سوی جامعۀ جهانی بهائی، که خشونت فزاینده علیه بهائیان ایران و مصونیت کامل مهاجمان را مستند میکند، سخن گفت.
او گفت «این واقعاً یکی از روشنترین موارد آزار دولتی است» و اشاره کرد که ستم بر بهائیان «همۀ عرصههای عمل دولت، از مواد قانون خانواده تا تحصیل و آموزش و امنیت» را در بر میگیرد.
او از شرکتکنندگان در این رویداد جانبی، که حدود ۵۰ نماینده از حکومتها، سازمان ملل متحد و سازمانهای غیردولتی را شامل میشد، خواست که اثر این آزار گسترده را بر مراحل مختلف زندگی يک شخص تجسم کنند.
آقای بیلفلد گفت: «تصور کنید که برای یک کودک مدرسهای یا حتی کودکستانی یا گاه حتی در مرحلۀ پیش از مدرسه، این چه معنایی خواهد داشت که او را تحقیر کنند، به او بگویند خانوادهات اشکالی دارد، تو باید تغییر کنی، باید خودت را تطبیق بدهی.»
او ادامه داد: «بعد، وقتی کودک به سن آموزش عالی میرسد، مشکل دسترسی به آموزش پیش میآید. موارد بسیاری از بهائیانی داریم که از دانشگاهها و دیگر بخشهای آموزش عالی اخراج شدهاند.»
«تصور کنید این وضعیت برای کسی که میخواهد در زندگی جایگاهی بیابد و شغلی پیدا کند، چه معنایی خواهد داشت. کوچک-ترین امکانی وجود ندارد که یک بهائی در بخشهای عمومی شاغل شود. حتی اشتغال در بخش خصوصی هم، با هجوم تودهها و انواع تهمتها روبروست.»
او سؤال کرد «یک انسان چطور میتواند زندگی خانوادگی را شروع کند وقتی در قوانین خانواده فضایی رسمی برای انعقاد ازدواج معتبر برای بهائیان وجود ندارد؟» و اشاره کرد که این کاستی دغدغههایی از ارث گرفته تا حق قیمومیت ايجاد میکند.
به گفتۀ اوحمله به بهائیان حتی با مرگ هم پایان نمییابد. «تجربۀ هتک حرمت از گورستانها وجود دارد... گورستانها هم توسط اشخاص با بولدوزر تخریب میشوند.»
آقای بیلفلد با اشاره به گزارش « خشونت بدون مجازات: اقدامات تعرضآمیز علیه جامعۀ بهائی ایران » ، گفت که افزایش خشونت علیه بهائیان ایران و میزان مصونیت مهاجمان از پیگرد برای جرائم ارتکابی روشن است.
«فقط این نیست که بهائیان شاهد محروميت از حمایت قانونی هستند، بسیاری اوقات دوایر حکومتی خود نیروهای مهاجم و بدخواه هستند.
تأکید بر موارد نقض حقوق بشر در ایران
تأکید بر موارد نقض حقوق بشر در ایران
۰۲ فروردين ۱۳۹۲ (۲۲ مارس ۲۰۱۳)
ژنو - شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد امروز با اختلافی بالا به نفع ادامۀ بررسی موارد نقض حقوق بشر در ایران رأی داد.
دیان علائی، نمایندۀ جامعۀ جهانی بهائی در سازمان ملل متحد در ژنو، گفت: «سالها حکومت ایران در برابر اسناد فزایندۀ حاکی از سرکوب شدید شهروندانش و تخلف فاحش از قوانین بینالمللی بهانه آورده یا دیگران را سرزنش کرده، امّا اختلاف آرای بالا در رأیگیری امروز تأیید میکند که توجیهات آنها در جهان خریداری ندارد.»
خانم علائی گفت: «لازم است ایران با شورا شروع به همکاری کند و به دکتر شهید اجازۀ بازدید از کشور را بدهد تا او بتواند کار خود را انجام دهد. این که هرگز از دکتر شهید دعوت نشده از کشور بازدید کند، صرفاً شواهد بیشتری از بیاعتنایی حکومت ایران به ساز و کارهای بینالمللی حقوق بشر را آشکار میکند.»
رأی ٢٦ به ٢ با ١٧ رأی ممنتع پس از گزارشهای تازۀ گزارشگر ویژه، احمد شهید، و دبیر کل سازمان ملل متحد، بان کی مون، به دست آمد. در هر دو گزارش از ادامۀ نقض حقوق بشر توسط حکومت ایران ابراز نگرانی جدی شد و دربارۀ استفادۀ گسترده از شکنجه، بازداشت غیرقانونی روزنامهنگاران و وکیلان و تبعیض علیه زنان و اقلیتها صحبت شد.
آقای شهید که عنوان رسمیاش گزارشگر ویژه دربارۀ وضعیت حقوق بشر در ایران است، گزارش ٧٧ صفحهای خود را در سخنرانیاش در ٢٢ اسفند ١٣٩١ (١٢ مارس) برای شورا ارائه داد.
او با اشاره به آزار اقلیتهای دینی در ایران گفت که «اکنون ١١٠ بهائی به خاطر عمل به دین خود در ایران در بازداشت به سر میبرند، حداقل ١٣ مسیحی پروتستان اکنون در بازداشتگاههای سراسر کشور هستند و دراویش، پیروان دین یارسان، و مسلمانان سنی همچنان با اقدامات کیفری مواجه هستند که اسباب نگرانی جدی دربارۀ وضعیت اقلیتهای دینی در کشور میشود.»
گزارش آقای بان به شورا نیز جامعۀ جهانی را به «افزایش قابل توجه» دستگیریها و بازداشت بهائیان توجه داد و به توصیف «یک اقدام وسيع و مداوم ضد بهائی در رسانهها» پرداخت که به «افزایش حملات بر پیروان این آئین و املاک آنها منجر شده است.
۱۳۹۲ فروردین ۳۱, شنبه
شرایط وخیم زندانیان بهایی
هرانا؛ شرایط وخیم زندانیان بهایی در بند زنان زندان سمنان
يكشنبه 25 فروردين 1392 ساعت 14:19 |خبرگزاری هرانا – شرایط ویژه بند زنان زندان مرکزی سمنان تحمل حبس برای زندانیان بهایی محبوس در این بند را برای ایشان غیرقابل تحمل کرده است.
بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، وضعیت غذای زندان بسیار بد و نامطلوب گزارش شده و پس از آنکه در غذای زندانیان شیشه خورد شده پیدا شد، بسیاری از زندانیان از خوردن غذای زندان اجتناب کردند و با توجه به اینکه زنان زندانی از خرید مستقیم خوراک از فروشگاه زندان محروم هستند و باقیمانده خرید بند مردان که معمولا نامرغوب هستند به ایشان میرسد بسیاری از زنان زندانی شبها گرسنه میخوابند که این کیفیت نامطلوب غذایی شامل حال سه زن بهایی که با فرزندان شیرخوارهشان زندانی هستند هم میشود.
در این زندان تفکیک جرائم صورت نگرفته و زندانیان بهایی در کنار زندانیان معتاد، دزد، قاتل و اتباع خارجی نگهداری میشوند با توجه به اینکه سه زندانی بهایی همراه با اطفال شیرخواره در زندان هستند شرایط نامطلوبی برای زندانیان بهایی بوجود آورده است.
از سوی دیگر زندانیان بهایی همچنان به دلیل کمبود جا بر کف سالن بند میخوابند که این موجب ایجاد ناامنی برای زنان زندانی بخصوص مادران و اطفال شیرخوارهشان شده است.
قابل ذکر است چندی قبل کانون حمایت از زنان و کودکان مستقر در دادگستری سمنان در روز کودک مبلغی را به هر کودک زندانی اختصاص داده که سه کودک بهایی زندان سمنان به دلیل بهایی بودن شامل آن نشدند.
اسامی زنان زندانی در زندان سمنان عبارتست از: ۱- ترانه ترابی با طفل شیرخواره ۲- انیسا فناییان ۳- شهره اعظمی ۴- زهره نیک آیین با طفل شیرخواره ۵- ژینوس نورانی ۶- روفیا بیدقی ۷- ندا مجیدی با طفل شیرخواره
رنج نامه مادر ستار بهشتی
رنج نامه مادر ستار بهشتی خطاب به مردم ایران در واکنش به اظهارات وزیر کشور
گوهر عشقی، مادر ستار بهشتی؛ در نامهای خطاب به ملت ایران نسبت به اظهارات وزیر کشور در خانه ملت واکنش نشان داد.
مجلس شورای اسلامی روز سه شنبه ۲۰ فروردین ماه، وزیر کشور را برای بررسی علت مرگ ستار بهشتی احضار کرده بود.
علیرغم اینکه علی مطهری، نماینده سوال کننده از پاسخهای مصطفی محمد نجار قانع نشد، اما نمایندگان از پاسخ وزیر قانع شده و عملا پرونده ستار بهشتی در مجلس خاتمه یافت.
محمد نجار در مجلس مدعی شده بود: "ستار بهشتی، ضمن همکاری با عوامل معاند خارج از کشور اطلاعات غلط و کذب را به معاندین و دشمنان انقلاب اسلامی ارائه میکرد."
مادر ستار بهشتی
در این نامه خطاب به این اظهارات و ادعاها آورده است: «همانگونه که بارها اعلام نمودهام، فرزندم بصورت انفرادی و مستقل دردهای جامعه را آنگونه که بود مطرح مینمود و از دیدگاه خویش درد دل میکرد تا شاید گوش شنوایی برای شنیدن این مشکلات بیابد.»
خانم گوهر عشقی در بخش دیگری از نامه خود آورده است: «شاید جناب وزیر پیشنهاد ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی دیه را کمک مادی و تهدید و فحاشی و ضرب و شتم من و دختر و پسرانم را که همگی از آل سادات هستند دلجویی معنوی میدانند.ای بسا که اکثریت مردم اینگونه دلجوییها را به عینه دیدهاند و نیازی به بازگویی دوباره من نیست.»
وزیر کشور در اظهارات خود در مجلس گفته بود:» ما برای کاهش آلام خانواده متوفی کمکهای لازم مادی و معنوی را انجام دادهایم.»
ستار بهشتی کارگر وبلاگ نویس اهل رباطکریم بود که به دلیل انتشار مطالب انتقادی علیه حکومت توسط پلیس فتا دستگیر شد. وی نهم آبان ۱۳۹۱ دستگیر و به زندان اوین تهران منتقل گردید، لیکن چهار روز بعد در حالی که به بازداشتگاه پلیس منتقل شده بود، در آنجا درگذشت.
خانواده ستار، هنگام دفن جسد وی آثار کبودی را در بخشهایی از بدن او مشاهده کرده بودند.
اکنون پس از گذشت ماهها از آن واقعه، هنوز به پرونده قتل این فعال وبلاگ نویس رسیدگی نشده است.
متن کامل این نامه بدین شرح است:
به نام خدا
مردم شریف ایراناین صدای یک مادر است. صدای یک مادر که فرزند جوان و مهربانش را در سخترین هنگامه زندگی و پیری از دست داد. صدای مادری که فرزندش، پرستارگونه به گرد او میچرخید. هم نان آور خانواده بود و هم دل نگران جامعه و مادر و خانواده خویش. اکنون ماههاست که این فرزند مهربان را از من ستانده اند و در همین ماهها من و فرزندان دیگرم را از انواع تهدیدها و تهمتها و افتراها، بینصیب نگذاشتهاند.طبیعتا طی این مدت افراد مختلف بنا به نوع وظیفه و یا سمت و فعالیت خود، اظهارتی را مطرح نمودند. اما من به عنوان مادر ستار و نیز یکی از شهروندان اینجامعه، نسبت به اظهارات مسئولان رده بالای نظام، خصوصا بالاترین مقام مسئول در پرونده فرزندم؛ از وزیر کشور انتظار دیگری داشتم. حداقل این انتظار، سخن گفتن بر اساس مستندات واقعی و نه تحریف شده بود. سخنان چند روز گذشته آقای وزیر کشور در صحن مجلس، دو باور به به ذهن من شاکی القاء میکند:۱- یا آقای وزیر محترم کشور، گزارشهای غیر واقعی را خوانده و دریافت نمودهاند.۲- و یا متاسفانه ایشان نیز بر خلاف واقعیت گزارشی را ارائه نمودند.من به عنوان مادر ستار و کسی که شاکی این پرونده بوده و هست و نیز به عنوان کسی که طی این مدت ماههای فراق فرزند، زیر سخترین فشارها، تهمتها و ضربات روحی و جسمی قرار داشته، به پیشگاه ملت ایران و نمایندگان آنان در مجلس عرض میکنم که برخلاف گزارش و اظهارات آقای وزیر، بنده و خانوادهام هیچ مبلغی را دریافت نکردهام و همچنان به عنوان یک مادر و نیز از منظر حقوقی به عنوان یک شاکی؛ پیگیر پرونده قتل فرزندم خواهم بود.چگونه است که مدعی اسلامیت جامعه هستیم و وزیر این کشور، خارج از مبانی اسلامی و انسانی سخن به میان میگوید؟چگونه است که فرزند جوانم را چهار روز پس از دستگیری، در روز عید غدیر به شهادت رساندند در حالی که ستار، یک سادات بود.من و خانوادهام کجا و حسین (ع) و فرزندان و خانواده اسیرش کجا؟! لیکن آنچه طی این ماهها از همان هنگامه دستگیری ستار تا پس از مراسم خاکسپاری و ختم و … او، بر ما گذشت؛ مرا یاد بندبند آن واقعه عاشورایی میانداخت و پرسشهای گوناگونی از ذهن پرسشگر من مادر میگذشت. مردم فهیم ایراننیک میدانم که شما آگاهید بر مصائبی که بر خانواده ما رفته و یقین دارم باور دارید همانگونه که با دیگر خانوادههای قربانی و داغدار که عزیزی از دست دادهاند، رفتار کردهاند، با ما نیز همان خواهند کرد. خانواده قربانیان فجایع کهریزک، که حتی رهبری دستور رسیدگی و تعطیلی آن را صادر نمودند؛ هنوز در راهروهای عدالت خانه ایران، نه برای احقاق حق که به دنبال عامیلین این اتفاقات میگردند؛ و متاسفانه پس ازگذشت حدود چهار سال، هنوز هیچ متهمی برای این اتفاقات محکوم نشده است. جناب وزیر کشور که خود را پیرو ائمه هدی میداند بزرگترین ضربه را با این رفتار غیر اسلامی بر پیکره اسلام و دین وارد نموده و بجای مرهم دردها نمک بر زخممان گذاشتند.من به عنوان یک مادر، از آن مهمتر، به عنوان مادر ستار بهشتی؛ عزم خود رو جزم نموده تا به همه دست اندرکاران نظامی که ادعای مردمی بودن دارند نشان دهم که از هیچ اتفاقی گریزان نیستم و برای آنچه که از آن به آزادگی و عدالت حسین (ع) معتقدم، تا رسیدگی کامل و عادلانه به پرونده فرزندم، از پای نخواهم نشست.یقینا هستند اجیر شدگانی که به اندک اشاره، این مادر داغدیده را نیز از پای در آوردند و چه گواراست وصال به فرزند دلبندم.بارها اعلام نمودم و مینمایم که ما خانوادهای سیاسی نبوده و نیستیم اما قرار نیست اگر ادعا میکنیم سیاسی نیستیم قادر به پاسخگویی به ادعاها نباشیم.وزیر کشور در سخنانی عنوان مینماید که فرزندم با افرادی معاند در خارج از کشور ارتباط داشته (!) که تحت هیچ شرایطی این ادعا مصداق واقعیت ندارد. همانگونه که بارها اعلام نمودهام، فرزندم بصورت انفرادی و مستقل دردهای جامعه را آنگونه که بود مطرح مینمود و از دیدگاه خویش درد دل میکرد تا شاید گوش شنوایی برای شنیدن این مشکلات بیابد.اگر امروز اسم ستار در صدر بسیاری رسانههای خارجی نمایان است و این واقعه برای برخی آقایان نامطلوب است، بدانند که اثر مستقیم بیتدبیری خودشان و ادامه اصرارشان بر طی همین روند است و تا زمانی که به صورت عادلانه به خواسته این مادر داغدار نشود، ستار و ستارها بر صدر رسانههای «به قول ایشان معاند»، خواهد بود. ادعای دیگر و خلاف واقع جناب وزیر کشور این بود که رسما در خانه ملت اقدام به تهمت نموده و ادعا کرده است که از خانواده ستار بهشتی به لحاظ مالی و معنوی دلجویی به عمل آمده است! در این باب لازم است قویا این موارد را تکذیب نمایم و هشدار دهم در برابر اینگونه رفتارهای وقیحانه به حتم ایستادگی خواهم نمود. شاید جناب وزیر پیشنهاد ۲۰۰ تا ۳۰۰ میلیونی دیه را کمک مادی و تهدید و فحاشی و ضرب و شتم من و دختر و پسرانم را که همگی از آل سادات هستند دلجویی معنوی میدانند.ای بسا که اکثریت مردم اینگونه دلجوییها را به عینه دیدهاند و نیازی به بازگویی دوباره من نیست.ملت آگاه ایرانبارها ادعا کرده و باز میکنم که خون فرزند من فروشی نبوده و نیست و من نیز در صدد گسترش حکم سلب حیات یا اعدام نیستم. اما اگر حکومت در موارد مشابه اقدامی موثر و پیشگیرانه انجام میداد یقینا شاهد چنین فاجعهای نبودیم و امروز اگر اینکار صورت بگیرد بی شک در آینده شاهد چنین قتلها و برخوردهایی نخواهیم بود. من بعنوان مادری داغدار تنها خواستهام از قوه قضائیه و رییس محترم آن این و بوده و هست که طبق قوانین جاری به این پرونده رسیدگی گردد. در پایان لازم میدانم تذکر دهم که افرادی متعدد در قالبهای مختلف خبرنگار و فعال، خود را به ما نزدیک نموده و سعی در تغییر مسیر عدالت خواهی ما داشتند که خوشبختانه همانگونه که خداوند حکیم فرموده: یدالله فوق ایدیهم؛ دست آنان برملا گشت و هویت آنان نیز فاش گردید. در آیندهای نه چندان دور شرح این رفتارها را برای آگاهی عموم مردم اعلام خواهم کرد. از تمامی کسانی که از ابتدای این ماتم ما را همراهی نموده و یا بصورت حضوری و غیر حضوری ما را یاری نمودند کمال تشکر را داشته و آرزو میکنم کشور عزیزمان ایران به زودی از این آفتها رهایی یابد و در سایه عدالت ائمه هدی و لطف پرودگار، شاهد رفتاریهمراه با تواضع و خرد و احترام متقابل با هم باشیم.گوهر عشقی۲۳ فروردین ماه ۱۳۹۲
۱۳۹۲ فروردین ۲۹, پنجشنبه
مادران مبارز در ایران
جنایت و کشتار در کشور ایران بدست جلادان حکومت جمهوری اسلامی هر روز ادامه دارد. و ما شاهد اعدام جوانان مبارز هستیم که فقط بخاطر آزادی و برابری مبارزه می کنند.
۱۳۹۲ فروردین ۲۳, جمعه
آمینا
درد التیام نیافت و خون لخته نشد،جاریست، از زخم مانده بر پیشانی تاریخ.
تاریخ ِ زنانی که گویا از زخم و خون و درد آفریده شده اند. واین گونه می توان فریاد مرگ ونابرابر را از دختران زنده بگور دیروز تا فریاد دختری بنام آمینا را در هر رسانه ی اجتماعی، حتی امروز شنید.
خبر پشت خبر، خبرهای تازه جای خبرهای کهنه را می گیرند و چه ساده فراموشی در چلچله ذهن ما سکوت و بی خبر می آورد. نباید سکوت کرد باید حرف دیروز را هر روز گفت.
میدان شهر جای فریاد من توست باید اعتراض کنیم، به هر چه که موجب سلب حقوق آزادی شده است. سوال اینجاست چند پله تا برابری حقوق زن و مرد مانده و آمینا روی پله چندم اش ایستاده. چند گلو فریاد باید زد، تا گوش جوامع دیکتاتور از شنیدنش کر شود.
باید دوباره به تاریخ نگاه کنیم. زخم و درد جا مانده روی پیشانی تاریخ التیام نیافت، اما این زخم از شجاعت زنان و مردان مبارز رو به بهبودی نهاد. نسل ها آمدند، رفتند و نوبت به نسل ما رسید ما نیز سکوت نخواهیم کرد.
در جامعه ای که زن برای پس گرفتن حقوق انسانی خود برهنه می شود.
و حاکمان دینی از برهنگی اش و برهنگی دیگرزنان آشوفته خاطر میشوند،
باید دریافت که زنان از حبس خود آگاه اند. واین برهنگی آغاز آزادی تفکرشان خواهد بود.
تفکری که پایه های نابرابری حقوق انسانی را در جوامع دیکتاتور دینی به لرزه انداخته است...به اعتقاد من زنان با دو اندیشه متفاوت نسبت به حقوق خود واکنش نشان می دهند.
گروه اول زنانی هستند که بدون مدیریت دینی قادر به زندگی نبوده و حقوق خود را در کتابهای مذهبی جستجو می کنند. وبا بی تفاوتی و گاهی نیز با سکوت و ترس دختران خود را نیز قربانی قوانین مذهبی می نمایند.
واما گروه دوم: زنانی هستند که نسبت به آزادی و حقوق انسانی برابر زن و مرد واکنش نشان داده و براساس ِ قوانین حقوق بشراقدام به مبارزه نموده و این مبارزات اغلب در جوامع بسته و مذهبی اتفاق می افتد. مبارزاتی که با شکنجه ، تهدید ، زندان و مرگ همراه بوده و هر چقدر مردان یک سرزمین براساس فرهنگ بومی ویا نگاه مذهبی نصبت به حقوق زنان خود بی اعتنا ویا ناآگاه باشند برای زنان آزادیخواه این مبارزات سخت تر و دشوارتر خواهد بود.
من ، تو ، ما، باید برای احقاق حقوق انسانی همدیگر را یاری نمایم...
رضا سعادت جو 2013
۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه
بابا نان ندارد
وقتی قلم بدست می گیرم تا متنی بنویسم.
سکوتی در من می شکند وباران کلمات یکی پس از دیگری بر روی کاغذ سفید نقش می بندد.
کلماتی چون شکنجه، فریاد، مرگ، حقارت، زندان و توهین به ارزشهای انسانی و خیلی جملات دیگر که مثل رگبار گلوله از ذهن عبور می کند.
با خود می گویم اگر قرار باشد فقط بار سنگین این جملات را این کاغذ و قلم تحمل کنند. و کسی از این جملات حرفی نزند و حرکتی نکند چرا باید نوشت...
انسانی که آزاد به دنیا آمد وباید آزادانه زندگی کند. به دور از هر ظلم وستمی انسانی که در گوشه ای از دنیا آنقدر فشار و سختی بر او و خانواده اش حاکم است
که انگار در دریای طوفانی بسر می برد. و انتطار ساحل آرام را دارد.
انسانی که محتاج نان شب خود و خانواده اش است. پدری که ما همیشه می خواندیم. بابا نان داد. و اما دیگر نانی نیست سفره دیگر پررنگ نیست. اگر باشد اشکهای مادر و دیگرهیچ...
رضا سعادت جو 2013
ما دشمن همیم
قرار ما این نبود که به جای آرامش، دلشوره به جای رویا، کابوس و به جای آزادی، در سرزمینمان زندان برُوید برایم سخت است اما باید بنویسم در شهری که کوچه هایش به بن بست می رسد و مردمانش راه را به راهزنان سپرده اند، روی دیوارهایش باید نوشت.
ما دشمن همیم نا امید نیستم یا امیدم را گم کرده باشم اما چگونه دهان ِ ما حرف ها را به سلول ِ سکوت فرستاد که کودکان کار هنوز در کارند؟ از کوره های آجرپزی بنویسم یا از دخترکان ِ گل فروشی که در پاییز خیابان پرپر شوند؟ از چه بنویسم؟ از وحشت و ترس، یا شلاق و شکنجه که تاول شده در پوست و صورت کودکانی که نامش را کودک آزاری گذاشته و بعد از کنارش چه بی تفاوت گذشته ایم.
باور کن اگر رد ِ هر فریادی را که بگیریم به سکوتمان می رسیم به خودمان... ما دشمن همیم.از چه بنویسم؟ از دینی بنویسم که جرات انتخاب را از انسان سلب نموده و یا از مردان ِ مقدس خلق شده ای که با پشتوانه حمایت دینی، زنانشان را به بردگی و اسارت گرفته اند.
از چه بنویسم؟ یک بار دیگر به انتخابات نزدیک می شویم، شعار های انتخاباتی از هر تریبونی شنیده می شود در رسانه ها از کاندید شدن سیاستمداران قدیمی گاهی پخش و گاهی تکذیب می شود. هر روز صحبت از آزادی حبس خانگی آقایان موسوی و کروبی را می شنویم که اگر عفو رهبری شامل حالشان شود، گویا اینان تنور انتخابات را گرمتر خواهند کرد و عدالت و انتخابات آزاد در ایران برگزار خواهد شد.
حرف، حرف می آورد ومن گریه مینویسم از ندا از سهراب ... از تمام کسانی که این روزها فراموش شده اند.کسانی که جانشان را فدای سیاست های دروغین نظام نموده اند. این روز ها به چپ و راست جهان کار ندارم، حرف من در این دوره ی خیمه شب بازی، از سیاست لک لک هایی ست که ناجی جان ماهیان شده اند.
در کوچه های بن بست شنیده ام کسی می آید، کسی که بار ها آمده است، با لبخند، همانند روزگاری که مردم او را با نام سید خندان می شناختند. می خواهم کمی با او سخن بگویم،
با او که از عدالت و آزادی بیان و اندیشه و همچنین حقوق برابر انسان ها همه را مست فرمایشاتش نموده بود و باعث آن شده بود که هر انسان آزایخواهی قلم به دست گرفته و در سایه ی این آزادی، اندیشه هایش را بیان نموده و دو روز بعد شناسایی شده و در زندان ، مرگ را در آغوش گرفته باشد، سخن می گویم.
آقای خاتمی، آیا باز هم نوبت هرس کردن اندیشه ها، فرا رسیده که پا به میان نهاده اید؟ آقای خاتمی، از رای های کپک زده دیروز چه خبر؟ از برادران و خواهران کرد و گیلک و آذری... از تمامی آزادیخواهانی که به چوبه دار تسلیم شان کردید چه خبر؟ آقای خاتمی از همان راهی که می آیید برگردید؟ حالا میل دارم کمی با مردم سرزمینم حرف گریه کنم.گیرم که خون سرخ ریخته شده بر آسفالت خیابان را باران شست، آیا هنوز هم... ما دشمن همیم؟
انتخابات نزدیک است، دورش کنیم.
رضا سعادت جو april 2013
۱۳۹۲ فروردین ۱۵, پنجشنبه
یه عده جای ما تصمیم می گیرن
تو این بن بست پر دیوار و متروک
نگاه کن عشق و آزادی اسیرن
کشیدن سیم خاردار رو لبامون
یه عده جای ما تصمیم می گیرن
منو تو ساکتیم بیا نگاه کن
نگو فریاد ما از نفس افتاد
مگه میدان آزادی فرو ریخت
نماد ما بشه این برج میلاد...
reza saadatjoo
2013 april
اشتراک در:
پستها (Atom)